سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلها را روى آوردن و روى برگرداندنى است اگر دل روى آرد آن را به مستحبات وادارید ، و اگر روى برگرداند ، بر انجام واجبهاش بسنده دارید . [نهج البلاغه]
بهار 1386 - گفته ها و نکته ها
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • بانک زمان

    تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح ۸۶۴۰۰ تومان به حساب شما واریز میشود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید. چون آخر ووقت حساب خود به خود خالی میشود.  در این صورت شما چه خواهید کرد؟  هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم: بانک زمان.  هر روز صبح، در بانک زمان شما ۸۶۴۰۰ ثانیه اعتبار ریخته میشود و آخر شب این اعتبار به پایان میرسد.  هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمیشود.

    ارزش یک سال را دانش‏آموزی که مردود شده، میداند.
    ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به‏دنیا آورده، میداند.
    ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته‏نامه میداند.
    ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را میکشد،
    ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده،
    و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان به در برده، میداند.

    هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید.
    باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمیماند.

    دیروز به تاریخ پیوست.
    فردا معما است.
    و امروز هدیه است.



    سپهر ثابت ::: شنبه 86/3/12::: ساعت 7:0 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    راز زندگی

    در افسانه‏ها آمده، روزی که خداوند جهان را آفرید، فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند.  یکی از فرشتگان به پروردگار گفت: خداوندا، آنرا در زیر زمین مدفون کن.  فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریاها قرار بده.  و سومی گفت: راز زندگی را در کوه‏ها قرار بده.
    ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفته‏های شما عمل کنم، فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود آنرا بیابند، در حالی که من میخواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد.  در این هنگام یکی از فرشتگان گفت: فهمیدم کجا، ای خدای مهربان، راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده، زیرا هیچکس به این فکر نمی‏افتد که برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند.
    و خداوند این فکر را پسندید.



    سپهر ثابت ::: دوشنبه 86/3/7::: ساعت 9:4 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    انعکاس زندگی

    پسر و پدری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد، به زمین افتاد و داد کشید:آآآی‏ی‏ی!!   صدایی از دوردست آمد:آآآی‏ی‏ی!!  پسرم با کنجکاوی فریاد زد: کی هستی؟  پاسخ شنید: کی هستی؟  پسرک خشمگین شد و فریاد زد ترسو!  باز پاسخ شنید: ترسو:  پسرک با تعجب از پدرش پرسید: چه خبر است؟  پدر لبخندی زد و گفت: پسرم، توجه کن و بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک قهرمان هستی!  پسرک باز بیشتر تعجب کردو پدرش توضیح داد: مردم میگویند که این انعکاس کوه است ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است. هرچیزی که بگویی یا انجام دهی، زندگی عینا به تو جواب میدهد.  اگر عشق را بخواهی ، عشق بیشتری در قلبت به‏وجود می‏آید و اگر به دنبال موفقیت باشی، آن را حتما به دست خواهی آورد. هر چیزی را که بخواهی، زندگی همان را تو خواهد داد.



    سپهر ثابت ::: شنبه 86/2/29::: ساعت 6:3 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3   4   5      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 5
    بازدید دیروز: 5
    کل بازدید :102899


    >> درباره خودم <<
    بهار 1386 - گفته ها و نکته ها
    سپهر ثابت
    امیدوارم از داستان ها خوشتون بیاد.

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    بهار 1386 - گفته ها و نکته ها

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<