سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادران، کسی است که دوستی اش در راه خدا باشد . [امام علی علیه السلام]
داستان بیست و هشتم(استعفاء) - گفته ها و نکته ها
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • استعفاء

    بدین وسیله من رسما از بزرگسالی استعفا میدهم و مسؤولیت‏های یک کودک 8 ساله را قبول میکنم.
    میخواهم یک ساندویچ‏فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک رستوران 5 ستاره است.
    میخواهم فکر کنم که شکلات از پول بهتر است، چون میتوانم آنرا بخورم!
    میخواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم و با دوستانم بستنی بخورم.
    میخواهم درون یک چله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
    میخواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چیز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را، جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را یاد میگرفتم، وقتی نمیدانستم که چه چیزهایی نمیدانم و هیچ اهمیتی هم نمیدادم.
    میخواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب هستند.
    میخواهم ایمان داشته باشم که هرچیزی ممکن است و میخواهم که از پیچیدگی‏های دنیا بی خبر باشم.
    میخواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم، نمیخواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری، خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جریمه و ...
    میخواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم، به یک کلمه محبت آمیز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، به ...
    این دسته چک من، کلید ماشین، کارت اعتباری و بقیه مدارک، مال شما.
    من رسما از بزرگسالی استعفا میدهم.
    اگر میخواهید بیشتر از این با من بحث کنید، باید بتوانید مرا بگیرید، چون ...!



    سپهر ثابت ::: یکشنبه 86/9/4::: ساعت 11:24 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 7
    بازدید دیروز: 14
    کل بازدید :102221


    >> درباره خودم <<
    داستان بیست و هشتم(استعفاء) - گفته ها و نکته ها
    سپهر ثابت
    امیدوارم از داستان ها خوشتون بیاد.

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    داستان بیست و هشتم(استعفاء) - گفته ها و نکته ها

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<